دیشب خواب خوشی دیدم ، انقدر خوش بود که آرزو کردم هرگز بیدار نشم.
خواب تو رو دیدم .
تنها تو بودی و من بودم.
حتی خدا هم خوابیده بود.
آروم صدام کردی و در پیشم نشستی،
فقط صدای تو بود که به گوشم می رسید .
صدات همه جارو پر کرده بود.
شب بود و خواب بود و من بودم و تو بودی و خدا و دیگه هیچی نبود .
گفتی تو گوشم چیزی بگو دلتنگ صدات شدم.
نجواکنان گفتم:
بوسه نزن بر لباممممم نمی خوام بیدار بشم...بذار این رویا بیشتر ادامه داشته باشد
نظرات شما عزیزان:
|